داستان کوتاه آخرین نت

داستان کوتاه آخرین نت | نویسنده: نسرین درویشی |بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه آخرین نت | بخش مسابقه داستان کوتاه آخرین نت به نویسندگی نسرین درویشی تو میگی حاضری برای عشق بمیری؟؟اما نھ تو چیزی راجع بھ عشق می دانی و نھ چیزی راجع به مردن!! بھ یاد نمی آورم هیچ چیز را.چرا هیچ حسی ندارم؟چند شنبه بود امروز؟گویا به یکباره ادامه مطلب…

داستان کوتاه قفس خاطره

داستان کوتاه قفس خاطره | نویسنده : حسام مقتدایی |بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه قفس خاطره | بخش مسابقه داستان کوتاه قفس خاطره به نویسندگی حسام مقتدایی سلام. بشینید. طبق این لیستی که جلوی منه همتون ترم آخرید. خوبه. این تنها درس عملی شما تواین ۴ ساله. تو مقطع کارشناسی این رشته، به جای تحویل پروژه، باید این درس رو بگذرونید.جلسه اول ادامه مطلب…

داستان کوتاه ژنرال افسانه ای من

داستان کوتاه ژنرال افسانه ای من | نویسنده: آصفه حسن زاده |بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه ژنرال افسانه ای من | بخش مسابقه داستان کوتاه ژنرال افسانه ای من به نویسندگی آصفه حسن زاده شب جمعه بود، از آن شب ها که دلم پر می کشید حرم، زیارت شش گوشه ای که مظلوم کربلاست. امادلشوره ای داشتم از نوع تشویش غروب جمعه ها. صلوات، ادامه مطلب…

داستان کوتاه کنسرت هنرجویی

داستان کوتاه کنسرت هنرجویی | نویسنده: لیلی زمان احمدی | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه کنسرت هنرجویی | بخش مسابقه داستان کوتاه کنسرت هنرجویی به نویسندگی لیلی زمان احمدی هنوز توی اتاقک ورودی مانده ام . روی پله ها نشسته ام و سی دی را روی زانوهای به هم پیوسته ام گذاشته ام .صدای مُقَطع دایی از آشپزخانه توی گوشم می پیچد .  ادامه مطلب…

داستان کوتاه مزاحم

داستان کوتاه مزاحم | نویسنده : مهشید دشتی | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه مزاحم | بخش مسابقه داستان کوتاه مزاحم به نویسندگی مهشید دشتی دست و پایم تازه روی دیوار چفت‎ شده ‎بود که نور لامپ توی چشمم خورد. نمی‎دانم چرا این احمق نمی‎فهمد من از نور زرد بدم می‎آید؛ اصلا از نور بدم می‎آید. هررنگی می‎خواهد باشد.کلی گشتم تو این ادامه مطلب…

داستان کوتاه انزوا

داستان کوتاه انزوا | نویسنده: فرشته جعفری | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه انزوا | بخش مسابقه داستان کوتاه انزوا به نویسندگی فرشته جعفری کافه ی دِنجی بود ، نه بوی سیگار میداد ، نه صدای گوش خراشِ موزیکهای سردرد سازِ کافه های معمول راداشت. گفته بودم حالِ خوبی ندارم ؛ گفته بود می رویم یک جای خوب تا کمی حرف ادامه مطلب…

داستان کوتاه جنون شاعر

داستان کوتاه جنون شاعر | نویسنده: مهشید دالوند | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه جنون شاعر بخش مسابقه داستان کوتاه جنون شاعر به نوسندگی مهشید دالوند ” اپیزود اول “رضوان: عاشق شده بودعلیرضا: ھمین؟!رضوان: ھمین کمھ؟علیرضا: خیلیم نیستا!رضوان: تو نمیفھمی!علیرضا: تو میفھمی؟رضوان: میفھمم ولی درک نمیکنم!علیرضا: مگھ فرقیم داره؟رضوان: حالیت نیست! ” اپیزود دوم “پریا: زمزمھ یک ترانھ_ یک شعر_ نثر_ ھرچیزی!متین: ادامه مطلب…

داستان کوتاه تَرین

داستان کوتاه تَرین | نویسنده احسان سلیمیان | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه تَرین | نویسنده احسان سلیمیان | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ داستان کوتاه تَرین | نویسنده احسان سلیمیان دختر: خب؟…پسر: خانوم جون هم گفت تابستون. نه نه گفت تابستون ۸۹ چون تو به دنیا اومدی. دختر: آقاجون چی گفت؟پسر: هیچی. آقاجون نشسته بود پشت میزش، دستشو گذاشته بود ادامه مطلب…

داستان کوتاه پوران

داستان کوتاه پوران | نویسنده : پریسا تدین | بخش مسابقه هشتمین جشنواره دیالوگ

داستان کوتاه پوران | بخش مسایقه داستان کوتاه پوران به نویسندگی : پرسا تدین روزهای آخر سال بود و سرِ پوران از همیشه شلوغ تر. از خانم های همسایه گرفته تا دوست و آشنا اغلب ازچند ماه قبل نوبت گرفته بودند. اکثر مشتری های پوران آشنا یا معرف بودند، این ادامه مطلب…