تابستان نسبتا داغ ازدومین پنجره اتوبوس |قسمت اول | داستان کوتاه

 تابستان نسبتا داغ از دومین پنجره اتوبوس” | نویسنده : جواد اسماعیلی   تابستان برای پیرمردی به سن وسال بهادر بهترین فصل برای زندگی بود؛ از وقتی که دکترابرای درمان عطسه های کمرشکن وبی پایانی که بهش مبتلا شده بود جواب اش کرده بودن از سرما و خنکی متنفر بود ؛حتی توی ادامه مطلب…

یک روز فروغ پرسید

داستان صوتی ” یک روزفروغ پرسید کی ازدواج می کنیم “

یک روز فروغ پرسید | داستان صوتی کوتاه | داستان صوتی؛ یک روز فروغ پرسید:کی ازدواج می کنیم؟ نوشته : مصطفی مستور | خوانش: جواد اسماعیلی فروغ پرسید:کی ازدواج می کنیم ؟؟ گفتم : اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن ادامه مطلب…

یک اتفاق ساده

داستان کوتاه یک اتفاق ساده نبود ؛ نوشته جواد اسماعیلی

یک اتفاق ساده نبود | داستان کوتاه داستان کوتاه یک اتفاق ساده نبود برای چندمین بار نگاهش به ساعت روی دیوار اتاق افتاد.عقربه انگار روی صفحه قفل شده بودن، توی این چند سالی که  اومده بود حرف های عجیب غریبی می زد؛ فکرهای ناجوری توی سرش پرسه می زدن. میگفت ادامه مطلب…

شوایک سرباز ساده دلی که شوخی هایش را بسیارجدی باید گرفت

حمید رضا نعیمی در این نمایش شوخی های شوایک را که وسوسه قدم زدن در خیابان های پراگ وفروش سگ هایش را دارد تبدیل به تراژدی تلخ اما قابل تاملی می کندو این را به مخاطبش می گوید که شوایک شیرین عقل در واقع عقل کل این جماعت بود

داستان صوتی” گفتگوی بی پایان” به نویسندگی و روایت جواد اسماعیلی

داستان صوتی ” گفتگوی بی پایان” به نویسندگی جواد اسماعیلی، روایت یک سربازبازمانده است که تصمیم دارد با جنازه های عراقی گردان شش نفره خود را در مقابل دشمن آماده کند؛ گفتگوی او با یک جنازه استوار عراقی محوریت این داستان است

نمایشنامه «سنگ کاغذ قیچی» نوشته جواداسماعیلی منتشرشد

نمایشنامه سنگ کاغذ قیچی با مضمون اجتماعی وپرداخت به مسائل درونگرایی انسانهای جامعه کنونی ازمجموعه چهارگانه”ارتباط سوم”نوشته جواد اسماعیلی توسط انتشارات ادریس منتشروراهی بازارنشر شد