اندیشه و باورهای ثروت ساز

با استفاده از اندیشه های ثروت ساز چطور تفکر کنیم که بتونیم ثروت قابل ملاحظه رو بدست بیاریم؟اصلا تفکر یعنی چه؟  

چیدن معلومات برای پیدا کردن یک امر مجهول تفکر و اندیشه های ثروت ساز پنج بخش داره؛ موضوع، روش، هدف، نتیجه و اثر.

بر اساس این ۵ تا میفهمیم فردی داره تفکر و اندیشه میکنه.

یه باغبون قبل از اینکه دانه میوه ای رو بکاره، تصویر میوه تو ذهنشه، مزه اون میوه و حسی که از خوردنش و دیدنش داره رو تجربه کرده.

اندازه و مختصات میوه رو میشناسه، میدونه به چه دردی میخوره، کجاها رشد میکنه، وقتی فهمید دانه رو میکاره، این دانه محصول این چندتا گزینه است

 باید یک حس خوب و یه تجربه ای ازش داشته باشیم.مثلا  اتومبیلی که میخوایم سوار بشیم، متراژ خونه ای  که می‌خوایم باید تصورش تو ذهنمون باشه. بعد از این تازه در مرحله موضوعات اقدام می کنیم.

در مفهوم ثروت اول باید کار کرداین پولو بدونیم، اینکه قرار کجا بره! قراره چه اتفاقی را رقم بزنیم و بایدکدوم آرمان و آرزوی منو پوشش بده! دوم باید احساس خوبی از این که ما با این پول میتونیم این مواردو تهیه کنیم در ذهنمون شکل بده.

پس زمانی که ما تصویرمون در ذهنمون برای به دست آوردن ثروت کامل باشه اون موقع وقتی به موضوعی فکر میکنیم چون از قبل بهش فکر کردیم بعداً میریم سراغش.

اینجا پیدا کردن اون ایده ساده تر میشه. وقتی ساده تر شد و دم دستمون قرار گرفت و چون در افکارمون ایده آلِ این ایده رو قبلاً تصویر دادیم و چیدیم به سادگی می تونیم ایده رو پرورش بدیم و بهش برسیم.

انسان در مرحله ی اندیشه انتظار نمیکشه،حوصله به خرج میده. انتظار ازجنس تحمل مدنظره ‏و نمیگه خب ببینیم چی میشه.

ندیشه و باورهای ثروت ساز

کمی حوصله کردن در اندیشه و باورهای ثروت ساز

حوصله یعنی چی؟ فاصله گرفتن درست نسبت به پدیده های بیرونی. اینجا به سادگی این فکر و ایده موضوع،میتونه تبدیل به اثر، نتیجه و هدف بشه…

 مثال؛ به یه کارمند ۵ میلیون تومن آخر سال عیدی میدن، در قالب پول تو حسابش واریز میشه.

میاد خونه به همسر و بچه هاش میگه عیدی خودمو گرفتم.

اولین داکیومنت این عیدی باز میشه که خوشحالی خانواده اس، چون با این داکیومنت باز شده می تونن به یه سری از نیاز هاو خواسته هاشون پاسخ بِدن و به همین دلیل خوشحال میشن.

داکیومنت دوم باز میشه که میرن بازار لباس بخرن،طبیعیه که میخوان لباس جدید و در رنگ ها و مدلهای جدید بخرن، پس اینجا داکیومنت رنگ های جدید و تنوع باز میشه.

چون این بچه ها با خانواده شون خوشحالن که میرن لباس بخرن در اینجا داکیومنت عاطفه و با هم بودن باز میشه.

وقتی هم که برمیگردن خونه داکیومنت مسافرت باز میشه و با پولی که دارن میرن مسافرت.

وقتی میخوان مسافرت برن میرن ماشینو نشون مکانیکی میدن که اشکالی نداشته باشه اینجا داکیومنت تعمیرات باز میشه ،وقتی ماشین درست باشه،احتمال تصادف کم میشه، وسط راه خراب نمیشه و تو جاده نمیمونن،

پس داکیومنت سلامتی باز میشه و عمر بیشتری می کنن و وقتی میرن مسافرت حرفای خوب میزنن داکیومنت عواطف و احساسات باز میشه،

میرن یه جایی پنج نفر رو میبینن بعدش داکیومنت صله رحم باز میشه و… خوشحالی مبلغ عیدی به خاطر داکیومنت های صدگانه است.

اگر می‌خوایم اندیشه کنیم برای اینکه ثروتمند بشیم اول باید چیکار کنیم؟

بریم اول یه میلیارد تومن در بیاریم بعد ببینیم باهاش چیکار کنیم؟ یا اول بریم داکیومنت ها رو باز کنیم زمان و مکان براش بزاریم و نقطه زنی نگاه کنیم بعداً بریم تلاش کنیم و به دست بیاریم؟

 تحقیق و پیدا کردن بازار مهمتر از تولید محصوله. اول ببین بازار داری بعدا اون کارو انجام بده.

 مثال؛ اینکه تا دختر و نبینن خواستگاری نمیرن…

یا  یه تک تیرانداز کلی تمرین کرده که  تا موقعیت حساس میشه دیگه دستش نمیلرزه، هدفو درستو دقیق میبینه، به جایی ضربه میزنه که با یکک تیر تمام کنه.

همه این فلسفه اندیشیدنه که انقدر سخت و صعب العبوره. یعنی باید وقتی که هنوز چیزی رو به دست نیاوردیم، تصویر به دست آوردنش تو ذهنمون باشه.

از خودمون بپرسیم حالا به دست آوردیم میخوایم باهاش چیکار کنیم ؟چرا دریچه ها و چاکراهای روح برای ما باز نمیشه و دچار درد و حس عمیق مفاهیم اخلاقی نیستیم

اندیشه و باورهای ما

 اگر دریچه های روح باز شد چی میخوایم ببینیم و میخوایم باهاش چیکار کنیم؟ دلیل اینکه ما نمیتونیم به دریچه های حکمت دست پیدا کنیم همینه که ما ظرفیت نداریم.

اندیشیدن یعنی ظرفیت را بالا بردن یعنی تصویر یک میلیون دلارو داکیومنت های اون تو ذهنمون هرکدوم اتاق خودشونو دارن و تو هر اتاق میدونیم چی باید بذاریم. اندیشیدن یعنی تصویرو بیاریم. اندیشه همیشه پایانه های آغازه.

اندیشه-های-ثروت-سازbazinam

اندیشه همیشه از آخر به اول شروع میشه.اندیشه از موضوع شروع می کنه تا به اثر برسه و وقتی ما در دایره اندیشه قرار گرفتیم مجبور می شیم بریم بالا… و اولین اثر اندیشه رو خودمونه که شوق پیدا میکنیم و گرم میشیم و وجودمونو تغییر میده.  

هرکسی وجودشو تغییر داد واجدالشرایط شادی میشه و وقتی شاد شدیم از درون به یک احساس عمیق به پدیده ها می رسیم. در اندیشه ما از بازخورد یا اثر پی به ایده میبریم.

 زندگیِ این عالم صحنه مسابقه است و رقابت.پس باید آخرین تلاش ها رو برای آخرین تجربه ها کرد.

اینجا صحنه بازی نیست از این بابت که دست گرمی باشه. ما فقط یک فرصت داریم.درک این موضوع که این عالم تنها فرصت ماست باعث میشه هر اقدامی بکنیم سعی کنیم درست انجام بدیم.

 خداوند سوت رو زده… حالا ما می خوایم بازی کنیم، میخوایم بازی نکنیم، میخوایم یه گوشه بشینیم، میخوایم تماشاچی باشیم، به هر حال داریم مسابقه میدیم.  همه انسان های بزرگ طنین اندازِ سرنوشتِ بشریت به اندیشه دچار شدند…

 پس برای دچار شدن به اندیشه باید تجربه ها رو ببینیم، تجربه چشمی است تجربه خوندنی نیست.

باید ببینیم چون چشم ها باور میدن، گوش ها بارور می کنن. وقتی می بینیم، باور میکنیم. وقتی می شنویم، مغزمون شروع میکنه به فعالیت و بارور میشیم. این دوتا باید کنار هم باشن.

حاصل ساخت اندیشه و باورهای ثروت ساز

باید همه آیتم ها رو ببینیم، بعد باید با مربی یا راهنما ایده رو بررسی کنیم و حفاریش کنیم.

اگر اون ایده موفق میشه، دلایلش چیه؟به چه چیزهایی توجه کرده و از کجا شروع کرده؟ و اینکه مشتریای اون مبنع ثروت ساز کجان و چه افرادی هستن! و پله های ضعیف و قوی رو چک کنیم.

اون موقع به نتایجی می رسیم و وقتی نتایج رو متوجه شدیم، هدف رو از داخل نتایج پیدا می کنیم.

هدف رو که پیدا کردیم میگیم حالا با چه روشی بهش برسیم؟ حالا چه ایده ای رو بذاریم وسط؟ اون موقع اس که دیگه ما یه مرحله بالاتر از دیگران رو انجام میدیم.

اینجاست که ما میتونیم به ثروت برسیم. ما اگه انسان باشیم،پول همه جای ما رو میگیره…اونجاست که دیگه آدما برای اینکه بخوان کنار ما وایسن عکس بگیرن باید هزینه کنن.

هر کس بره تو چشم مردم اندیشه ی آخرتیِ ذهن ها رو باز کرده و تو ذهن مردم میمونه.

اینجاست که باید در این نمایشگاه زندگی به چشم ها حمله کنیم و خیلی تلاش کنیم که دیده بشیم و در  آخر اینکه خودمون خودمونو ببینیم، و خودمونو تشویق کنیم و از خودمون به خاطر تلاش هامون و هدفمند بودنمون کمک رسانی هامون تشکر کنیم.

نویسنده : الهام منفرد

اینستاگرام بازینام


بازینام

وب سایت بازینام | بازینام مجله فرهنگ ، ادب و هنر |

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *