پویا دستگیران

داستان کوتاه اقدس عدسی دوست ندارد | نویسنده : پویا دستگیران

پویا دستگیران | داستان کوتاه پویا دستگیران نویسنده داستان کوتاه اقدس عدسی دوست ندارد | مجموعه داستان های کوتاه با عنوان دیالوگ بازینام  داستان کوتاه ساعت یازده شده بود. بایدقرصم رامیخوردم، اما ترجیح دادم امروزنخورم. چون سرحال ترازهمیشه بودم. بالاخره داستان ونامم دریکجای مهم چاپ شده بود. روزنامه ایکه در ادامه مطلب…

تابستان نسبتا داغ ازدومین پنجره اتوبوس |قسمت دوم | دختر محمود عکاس

صدای نصرت خان با صدای شماعی زاده هیچ تفاهمی نداشت ولی بهادر توی این مدت خوب یاد گرفته بود که چطور فقط بشنوه از اینکه نصیحت های نصرت خان کمِ کم نیم ساعتی طول میکشه حواسش رو به جای دیگه پرت کرد و چشم از جاده برنداشت

رمضان+-مادربزرگ-+1

ماه مبارک رمضان و افطاری های مادر بزرگ | انیمیشن

رمضان و ماه افطاری های مادر بزرگ انیمیشن ” ماه رمضان و افطاری های مادر بزرگ” کاری از گروه هنری استودیو گرافیک بازینام ماه خدا در کنار افطاری های پر برکت مادر بزرگ و یادآورد خاطرات خوب و شیرینی که در دوران کودکی و نوجوانی همه ما به نوعی حک شده. ادامه مطلب…

تابستان نسبتا داغ ازدومین پنجره اتوبوس |قسمت اول | داستان کوتاه

 تابستان نسبتا داغ از دومین پنجره اتوبوس” | نویسنده : جواد اسماعیلی   تابستان برای پیرمردی به سن وسال بهادر بهترین فصل برای زندگی بود؛ از وقتی که دکترابرای درمان عطسه های کمرشکن وبی پایانی که بهش مبتلا شده بود جواب اش کرده بودن از سرما و خنکی متنفر بود ؛حتی توی ادامه مطلب…

دلار

فیلم به خاطر چند دلار بیشتر و موسیقی ماندگار آن اثر انیو موریکونه

دلار و یا چند دلار بیشتر | موسیقی فیلم موسیقی فیلم به خاطر چند دلار بیشتر اثر ماندگار آهنگساز ایتالیایی انیو موریکونه است که موسیقی این فیلم به عنوان یکی از ماندگارترین فیلم های تاریخ سینمای وسترن در اذهان مانده است. انیو موریکونه اهنگساز،تنظیم کننده،رهبر ارکستر ایتالیایی در سبک موسیقی ادامه مطلب…

یک روز فروغ پرسید

داستان صوتی ” یک روزفروغ پرسید کی ازدواج می کنیم “

یک روز فروغ پرسید | داستان صوتی کوتاه | داستان صوتی؛ یک روز فروغ پرسید:کی ازدواج می کنیم؟ نوشته : مصطفی مستور | خوانش: جواد اسماعیلی فروغ پرسید:کی ازدواج می کنیم ؟؟ گفتم : اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو باید به قبض های آب و برق و تلفن ادامه مطلب…

دستان لرزانی که..

دستان لرزانی که می خواستند فیدل را بَُکشند (داستان کوتاه)

دستان لرزانی که میخواستند فیدل را بکشند | داستان کوتاه داستان کوتاه؛ دستان لرزانی که می خواستند فیدل را بُکشند | نویسنده : فرناز عقیلی  سیگار برگ نصفه را بر لب گذاشت. آن را روشن کرد. اسلحه ی خود را برداشت. بعد از اینکه از پر بودن آن اطمینان پیدا ادامه مطلب…

رویا عطارزاده

داستان کوتاه ؛ وقتی دریا او را برد . . .؛نویسنده رویا عطار زاده اصل

رویا عطارزاده اصل | داستان کوتاه، وقتی دریا او را برد رویا عطارزاده اصل نویسنده داستان کوتاه وقتی دریا او را برد | مجموعه داستان های کوتاه دیالوگ بازینام سکه های توی مشتش را فشرد و بعد هر دو دستش را گذاشت روی شکمش . جنین چند هفته ای اش ادامه مطلب…

صدای ماندگار

صدای ماندگار خسرو شکیبایی و خواندن شعر صدا کن مرا سهراب سپهری

صدای ماندگار خسرو شکیبایی صدا ی ماندگار خسرو شکیبایی وشعر های سهراب سپهری صدا کن مرا صدای تو خوب است صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است که در انتهای صمیمیت حزن می روید در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف درمتن ادراک یک کوچه تنهاترم بیا تابرایت ادامه مطلب…