داود میرباقری:سیاه بازی یک سنت نمایشی است که پتانسیل زیادی دارد

سیاه‌بازی یک سنت نمایشی است که پتانسیل زیادی دارد اما با آن برخورد خوبی نشده است درحالی‌که بسیاری از پدیده‌های نمایشی که امروز در اطراف ما اتفاق می‌افتد متاثر از سیاه‌بازی و تخت‌حوضی است با این تفاوت که سیاه کمی رنگ عوض کرده و ریختش عوض شده است قبلا سیاه بوده است اما امروز عروسک است

سیاه همه جا حضور دارد. رکن اصلی تئاتر روحضی است.از اول تا آخر کار ، همه گره ها را باز می کند و یا همه آن ها را او گره می زندوگرچه این کار را با لودگی انجام می دهد ،اما کاملا هوشیاری و عاقبت اندیش استزیرا اگر از این توانائی ها برخوردار نباشد، نمی تواند خواسته های خود را عملی کند.در نمایش سیاه بازی آدم های بد ذات شکست می خورند همه شادی ها دوباره بر می گرددو آخر سر هم سیاه تنها می ماند. در حقیقت تئاتر اصیل ایران با سیاه بازی متولد شده است.

بله تئاتر روحوضی اصیل ترین تئاتر ایران است. تئاتر روحوضی یا نمایشنامه های روحوضی این چنین با واقعیت هایی که در خود دارد

در حفظ خویش کوشیده است گرچه سیاه بارها با موتور گازی ،به تماشاخانه یا محل بازی رفت و آمد می کندولی سیمای حقیقی عشق، دروغ ، ناموس پرستی و … را هنوز در اجراهای خود دارد.نگرش بازیگران و کارگردانان روحوضی به قصه ها جالب است شخصیت های نمایش روحوضی یا خیلی بد یا خیلی خوب هستند، سیاه با حربه شوخی و مزه پرانی به جنگ ثروتمندان می رود در عین حال با همه چیز آنها شریک می شود.

سیاه در یک نمایش سیاه بازینگاه کنجکاوی به همه مسائل دارد. در نمایش سیاه بازی بیشتر مواقع تمام بازیگران کارگردان هم هستند و در محاوره و حرکت ،نمایش را خلق می کنندسیاه بازی  یکی از انواع نمایشهای شادی آور است که در آن از زبان ” سیاه ” که پرسوناژی خاص تلقی میشود، با رویکردی انتقادی و طنزآمیز به موضوعات اجتماعی، سیاسی، عاطفی و حتی تاریخی پرداخته می شود. ” سیاه ” در نمایش سیاه بازی یا رو حوضی، به عنوان پرسوناژ تابع تعریف میشود؛ زیرا سیاه بودن او چندان مورد سؤال قرار نمیگیرد و به صورت قاعده ای پذیرفته شده است. ” سیاه پرسوناژی خود مختار است که ظرفیت نمایش سیاه بازی را بسیار بالا می برد و به جرأت میتوان گفت همه بن مایه های موضوعی زندگی ایرانی ، با ظرافت*ها و برداشت های خاص او و با شور و نشاط بسیار، آنالیز و تحلیل میشوند.نقش ” سیاه ” بر پایه موسیقی، کلام، حرکت و رقص استوار و از اهمیت ویژه ای برخوردار استنمایش های سیاه بازی، تنها یک خط روایی دارند که بازیگران به طور بداهه آن را پیش می برندبه همین علت حضور ذهن بازیگر نقش ” سیاه، همواره تاثیر قابل توجهی درموفقیت گروه نمایشی در بین مردم دارد.

سیاه بازی+بازینام

” سیاه ” به نوعی، به عنوان نماینده مردم، از وضعیت سیاسی و اجتماعی جامعه انتقاد می کند و عملکرد حکام و ثروتمندان را به باد انتقاد و گاه تمسخر می گیرد.صراحت لهجه و بدن نرم و منعطف بازیگر نقش ” سیاه “، به همراه شوخی های بکر و گزنده، ” سیاه ” را به عنوان یک تیپ شیرین، ثابت و همیشگی در ذهن مخاطب ماندگار می کنند.در نمایش های سیاه بازی، دکور بسیار ساده و کم حجم است و عموما شامل چند صندلی و پرده های نقاشی شده و یا چیزی شبیه تخت سلطانی می شود و همه آنچه که در صحنه دیده می شود و سن را پر می کند، توسط بدن و بیان و حرکات بازیگران به تجسم در می آیدبیضایی در کتاب ” نمایش در ایران ” می نویسد : ” بازی مقلدان، مبالغه آمیز و از واقع گرایی به دور بوده و لباس ها دقیق و مستند نیست و حامل و حاصل فکر و ابتکار مردم عامی است. ” مردمی که به راحتی با شخصیت های سیاه بازی مثل سلطان، حاجی، زن حاجی و  ارتباط برقرار می کنند و انس می گیرند؛ چرا که این شخصیت ها، برآمده از زندگی روزمره همین مردم هستند.

شاید بتوان گفت بعد از تعزیه که پرمخاطب ترین هنر نمایش ایرانی است به گونه ای از نمایش شاد و کمدی می رسیم که به تخته حوضی یا سیاه بازی معروف و زمانی پررونق ترین اجراهای شاد را به خود اختصاص و مخاطبین عامه را مورد توجه قرار می داده است؛ هر چند این شیوه ی نمایش کاملاً ایرانی بارها مورد غضب کند اندیشان قرار گرفته و با تهمت های ناروا از چرخه حرکت باز داشته اند، اما به جرأت می توان آن را یکی از بزرگترین ژانر نمایشی جهان و در کنار هنر نوژاپنی و کاتاکالی هندی و کمدی دلارته های ایتالیایی، چه از لحاظ شیوه اجرایی و چه از نظر پیام های انتقادی دانست.

تاریخ دقیق پیدایش این هنر مردمی یعنی همان سیاه بازی  بر ما معلوم نیست.

کسانی بر این باورند که نمایش سیاه بازی همان حاجی فیروز است که در پایان سال در کنار مبارک سیاه آواز خوان با دایره زنگی معروفش به در خانه ها می رفته و نوید رسیدن بهار را می داده استشاید شخصیت حاجی و سیاه در کنار هم که ساختار اصلی نمایش تخته حوضی را تشکیل می دهند؛ از همین نوید بهار حاجی فیروز و تحرک و دست افشانی سیاه برداشت شده و داستان های مختلفی وارد آن گردید و رنگ و جلای نمایش به خود گرفته است

پژوهشگران دیگر بر این اعتقادند که ورود بردگان سیاه به سواحل خلیج فارس مخصوصاً بوشهرو شوخ طبعی سیاهان و زبان نامأنوس آنان زمینه ساز این ژانر نمایشی شده باشد. سیاه به صورت نوکر در خانه های اربابی کار می کردند و در بسیاری مواقع اربابانبرای شاد کردن خود و اطرافیان این نوکران برده بزله گو را دست می انداختند و مجلس داری می کردند.

 سیاهان نیز با رقص های قومی و قبیله ای و زبان نامفهوم فارسی که گاهی با لقله زبانی و حرف های گنگ که خود سیاهان نیز از مفاهیم آن آگاهی نداشتند در کنار موسیقیافریقایی دست به حرکات و سکناتی می زدند که تازه بود برای ارباب مفرح ذات.

پاره ای هم می گویند که اصولاً تلخک در ادبیات فارسی به کرات در شعر و نثر مطرح شد

آنان با حرکات مضحک و لطیفه های شاد و رکیک باعث خنده شاه و اطرافیان می شدند و شاه حتی در شکار هم تلخک را در کنار رکاب اسب خود داشت و شاید همین شروع آغازینو یا مجموعه گونه های یاد شده باعث و بانی ساخت نمایش تخته حوضی باشد.

قدر مسلم نمایش کمدی در کنار نمایش جدی در تمام دنیا وجود داردو لابد هر گریه ای پس اندرش خنده ای به دنبال خواهد داشت.آنچه قابل ذکر است و بسیاری بر این قول و باورند، نمایش تخته حوضی عمریهفتاد تا هشتاد ساله دارد و جدا از تأثیرات هنر غرب در زمان قاجار و دور از تفکرات غر بیان نیست

می دانیم که در زمان حکومت قجرها بسیاری از دستاوردهای تمدن اروپاییاز طریق دانش اندوخته گان سفر کرده به فرنگ و عودت دوباره آنان به وطن سامانگرفته است و در کنار چاپ کتاب شعر، نقاش، تئاتر و سینما و صنعت جدید هنر نمایش

تخته حوضی نیز که زمینه قبلی داشته، قوام و دوام یافته و امروزی شده و همچون نمایش های تراژدی پایش به سالن های مجلل رسیده است.نمایش تخته حوضیاز سنت های ایرانی می گوید، حاجی و سیاه دو تیپ متضادی هستندکه با مطرح کردن مسائل روز و نقد آن نمایش را به پیش می برند

سیاه صورتش را با رنگ و یا دوده سیاه می کند، شاید علت سیاه کردن صورت از سه منظر قابل بررسی باشد.نخست اینکه سیاه چهره اش را ماسکه می کند تا شناخته نشود؛ زیرا خرده گرفتن و نقادی محتسب، داروغه، مفتش و حاکم شارع و عناصر وابستهبه دربار و دولت عواقبی سخت دارد که باید از کنار آن با احتیاط گذشت،دوم اینکه اصولاً در جامعه این گونه به غلط تفهیم شده بود که سیاهان آدم های کودن و هالو هستند و برای کار و تمسخر زاده اند و باید آنان را دست انداخت و خندید،شاید این نگاه کاملاً استعماری و نژادپرستانه در آغاز باعث می شد که سفیدپوست با ماسکه کردن، چهره خود را از نقش جدا کند و تبدیل به عمله طرب شود؛سوم تبدیل شخصیت به تیپ است؛ اصولاً شخصیت ها محدود می باشندو دارای فاکتورهای مشخص بوده و به راحتی می توان به تمام رفتارهاو سکنات آنان پی برد؛ مثلاً این شخصیت شاه است و این شخصیت سردار، این هم کاسب استاما وقتی که صورت یک رنگ و ثابت گردید،تیپ تولد پیدا می کند و می تواند به هر شکل تبدیل شوددر واقع شخصیت محدود و تیپ نامحدود استتخته حوضی بیشتر در عروسی ها به اجرا درمی آیدخانه های قدیمی معمولاً حوضی در میان حیاط داشتند که در هنگام اجرا روی آن را با الوارهای چوبی و تخته ای یا تختخواب های چوبی بزرگ که معمولاً در تابستان ها در حیاط منازل جهت نشستن و خوابیدن از آن بهره می جستند و امروزه در بعضی از قهوه خانه ها و یا رستوران های سنتی به چشم می خورند با فرش مفروش کرده و صحنه برای اجرای تخته حوضی مهیا می نمودندنمایش به همراه موسیقی شاد که ویلون، ضرب و تار و در بعضی مواقع قره نی بود، به اجرا درمی آمدداستان های نمایش، بیشتر تاریخی بود و آدم های بازی:شاه، سیاه، جوان، ملکه، زن نما، وزیر کودن و جلاد و تعدادی سیاه لشکر بودندالبته مضامینی امروزی هم در اجراها دیده می شددیالوگ ها براساس شرایط روز توسط سیاه و اطرافیان ادا می گردید و هیچ سانسوری و عفتی در کلام مشاهده نمی شدنمایش ها فاق متن مکتوب بود؛ و تمام گفته ها بصورت فی البداهه انجام می گرفت، سیاهی توانمند بود که حاضر جواب باشد و دو پهلو سخن گوید و ته صدایی برای خواندن آواز داشته باشد؛ در اجرا مبالغه و رفتار مکانیکی و حرکات بدنی موزون به کرات مشاهده می شدسیاه در بسیاری مواقع از نقش خارج می شد و در میان مردم می نشست و چای می نوشید، یا با عصا ارکستر موسیقی شوخی می کرد و سر به سر آنان می گذاشتایجاد فضا و فاصله می کردسیاه بازان و حاجی بازان در میان مردم قرب و منزلت داشتند و از احترام اجتماعی برخوردار بودندبنگاه شادمانی آنان در مقابل وجه ای مجالس عروسی را شاد می کرد و بصورت دسته جات و عمله طرب و مطربی معروف بودند.این هنر در روند تکاملی خود از میان عامه مردم جدا شد و شکل روشنفکری پیدا کرد و در ردیف هنر تئاتر کارش از روی حوض های منازل به سن تئاتر کشید و اصالت اولیه اش و هویت مناسب و مطلوبش را از دست داددر قدیم دو نوع سیاه بازی وجود داشت یکی سیاه چکیده و دیگری سیاه چسبیده.سیاه چکیده به صورت ارثی از پدر به پسر می رسیداین سیاه بازان بسیار با دقت و بذله گو بودند و در تعلیق نمایشی ید بیضایی داشتند، اما سیاه بازان چسبیده، مقلد بودند و از بیرون و بصورت انفرادی به گروه های نمایش می چسبیدند و بعد از یاد گرفتن فنون بازیگری نقش سیاه در شب های استراحت سیاه اصلی در نقش، سیاه ظاهر می شدند و گاهی نیز خوش می درخشیدند
در بوشهر نیز سیاه بازی با توجه به تاریخ ورود سیاهان به بوشهر از نمایش های اصلی بود که در بعضی از مجالس عروسی ها یا ختنه سورانی ها به اجرا در می آمدبطور یقین دهه ی پنجاه را می توان دوره تئاتر سیاه بازی بوشهر دانست؛ هر چند نمایش های سیاه این دهه همان تقلید و کپیه از سیاه بازی اصلی ایران بوداما توانست مخاطبان زیادی را به سالن های نمایش کشاند و در بسط و گسترش این هنر ایرانی پیشگام باشدنمایش ها بیشتر از روی کتب چاپی بصورت بداهه سازی انجام می گرفتاز سیاه بازان معروف دهه ی پنجاه می توان ازاصغر جوادی، عبدالمحمد چکرازاده، شاهرخ موافق و جواد تلیان نام برد.

نمایشنامه های «سیاه بازی» و «تخت حوضی» که به «رو حوضی» نیز معروف هستند با اینکه ریشه در دوره صفویه دارد، اما از سال ۱۲۹۵ شمسی رشد و توسعه بیشتری به خود گرفت.

«سیاه بازی» گونه خاصی از نمایش است که شباهت زیادی به سنتی نمایش «کمدیا دلارته» ایتالیا و خرده نمایش های اروپایی که با نام «واریته» شناخته می شوند دارد که بدیهه سازی و بدیهه سرایی، محور اصلی این نوع نمایش به شمار می رود. حرکات موزون و آواز نیز چاشنی آن می شد و پایان خوش و نتیجه گیری اخلاقی از خصوصیات آن بشمار می رود.

سیاه بازی 


بازینام

وب سایت بازینام | بازینام مجله فرهنگ ، ادب و هنر |

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *