جلال آل احمد

جلال آل‌احمد هم همچون بسیاری از روشنفکران پس از کودتای ۲۸ مرداد دچار افسردگی شد و در همین سال‌ها بود که “سرگذشت کندوها” را به چاپ می‌رساند.جلال درباره دوره سکوت خویش در سال‌های بعد می‌نویسد: ” فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن. و سفر به دور مملکت. و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیره خارک…”

 

 

جلال‌آل‌احمدرا یکی از نویسندگان مهم معاصر می‌دانند که بر بسیاری از جوانان علاقه‌مند به ادبیات به صورت مستقیم و غیر مستقیم تاثیر گذاشت. از طرف دیگر نثر جلال که به نوعی متاثر از لویی فردینان سلین و ارنست همینگوی بود؛ نثری ویژه بود که هویت خاصی به داستان‌نویسی او می‌داد.جلال در سال ۱۳۰۲ در محله سید نصرالدین از مجله‌های قدیمی شهر تهران در خانواده‌ای روحانی و اصالتا اهل طالقان به دنیا آمد. کودکی وی در محیطی کاملا مذهبی گذشت. پدر جلال تمام سعی خود را بکار بست تا از او جانشینی برای خود پرورش دهد.جلال در سال ۱۳۰۲ در محله سید نصرالدین از مجله‌های قدیمی شهر تهران در خانواده‌ای روحانی و اصالتا اهل طالقان به دنیا آمد. کودکی وی در محیطی کاملا مذهبی گذشت. پدر جلال تمام سعی خود را بکار بست تا از او جانشینی برای خود پرورش دهد.

جلال آل احمد در سال ۱۳۲۳ به حزب توده ایران پیوست و عملاً از تفکرات مذهبی دست شست. وی در این حزب به سرعت سلسله مراتب ترقی را طی کرد و در سال ۱۳۲۵ مأمور راه‌اندازی «ماهنامه مردم» زیر نظر احسان طبری شد. در سال ۱۳۲۶ به رهبری خلیل ملکی و ده تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می‌کردند و نمی‌توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد.

در سال ۱۳۲۲ وارد دانش‌سرای عالی تهران شد و در رشته زبان و ادبیات فارسی فارغ‌التحصیل گشت. او تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن صرف نظر کرد. نخستین مجموعه داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تأثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهش‌های مردم شناسی، سفرنامه‌ها و ترجمه‌های متعددی نیز پرداخت. البته چون اطلاعات او از زبان فرانسه گسترده نبود، پیوسته در کار ترجمه از دوستانی مانند علی‌اصغر خبره‌زاده، پرویز داریوش و منوچهر هزارخانی کمک می‌گرفت. شاید مهم‌ترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» و یا داستان-زندگی‌نامه «سنگی بر گوری» می‌توان دید. در سال ۱۳۲۶ دومین کتاب خود به نام «از رنجی که می‌بریم» را همزمان با کناره‌گیری از حزب توده چاپ کرد که بیانگر داستان‌های شکست مبارزاتش در این حزب است. پس از این خروج بود که برای مدتی به قول خودش ناچار به سکوت شد که البته سکوت وی به معنای نپرداختن به سیاست و بیشتر قلم‌زدن بود.پس از کودتای ۲۸ مرداد، که ضربه سنگینی بر پیکر آزادی‌خواهان و مبارزین با استبداد بود، آل احمد نیز دچار افسردگی شدیدی شد. در این سال‌ها وی کتاب خود را تحت عنوان «سرگذشت کندوها» به چاپ رساند. جلال به یک دوره سکوت رفت و او به دور از تمام هیاهوهای سیاسی سعی به از نو شناختن خود کرد. «فرصتی بود برای به جد در خویشتن نگریستن و به جستجوی علت آن شکست‌ها به پیرامون خویش دقیق شدن؛ و سفر به دور مملکت؛ و حاصلش اورازان، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و جزیره خارک» که البته «مدیر مدرسه» هم مربوط به همین سال‌ها است. وی در سال ۱۳۴۲ به اتفاق علی‌اکبر کنی‌پور برای سفر حج به مکه رفت. پیش از این سفر در ملاقاتی که با سید روح‌الله خمینی رهبر فقید انقلاب داشت با ایشان آشنا شده بود

وی در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در سن چهل و پنج سالگی در اسالم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل‌احمد، پیکر وی به سرعت تشییع و به خاک سپرده شد؛ که باعث ایجاد باوری درباره سر به نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور این شایعات را تکذیب کرده‌است، ولی شمس آل احمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده‌است.

سیمین دانشور، همسر جلال، در کتاب «غروب جلال» صریحاً عنوان می‌کند که شوهرش قربانی نوشابه شد. او علت مرگ جلال را زیاده‌روی در مصرف نوشابه الکلی قزونیکا «نام ودکایی ساخت ایران در آن زمان» ذکر می‌کند و علت پزشکی مرگ را هم آمبولی در اثر افراط در مصرف مشروبات الکلی و سیگار اشنو نقل می‌کند و شایعات مربوط به دست‌داشتن ساواک در مرگ جلال را صریحاً رد می‌کند.

جلال آل احمد وصیت کرده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ ولی از آن جا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ‌گاه صورت نگرفت.

آثار تالیفی شامل داستان، مجموعه مقاله و سفرنامه جلال چنین است: دید و بازدید، از رنجی که می‌بریم، سه تار، زن زیادی، سرگذشت کندوها، مدیر مدرسه، نون والقلم، غرب زدگی، سنگی بر گوری، ارزیابی شتاب‌زده، نفرین زمین، پنج داستان، در خدمت و خیانت روشنفکران، سفر به ولایت عزراییل، مکالمات، یک چاه و دو چاله، نیما چشم جلال بود، در خدمتیم، اسرائیل، عامل امپریالیسم، خسی در میقات، سفر روس، سفر آمریکا، جزیره خارک در یتیم خلیج فارس، تات‌نشین‌های بلوک زهرا و اورازان.

آثار ترجمه جلال را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: آثاری که به تنهایی ترجمه کرده و آثاری که به همراهی شخص دیگری ترجمه‌شان کرده است. در گروه دوم این آثار قرار می‌گیرند: تشنگی و گشنگی اثر اوژن یونسکو همراه با منوچهر هزارخانی، چهل طوطی (داستان‌ها و افسانه‌های هندی) همراه با سیمین دانشور، عبور از خط اثر ارنست یونگر همراه با محمود هومن، مائده‌های زمینی اثر آندره ژید همراه با پرویز داریوش و بیگانه اثر آلبر همراه با علی اصغر خبره‌زاده.

اما فهرست آثاری که جلالی به تنهایی ترجمه‌شان کرده است: کرگدن اثر اوژن یونسکو، بازگشت از شوروی اثر آندره ژید، دست‌های آلوده اثر ژان پل جالا آل احمدسارتر، سوء تفاهم اثر آلر کامو، قمارباز اثر فئودور داستایوسکی و عزاداری‌های نامشروع اثر آیت‌الله سیدمحسن امین‌عاملی.

علی شریعتی درباره آل احمد می‌گوید: “باید با او “سعی” می کردم. آخر با هم عهد کرده بودیم که یک بار دیگر حج کنیم. اما ملک الموت  همان سال اول او را از ما گرفت و من تنها رفتم. اما همه جا او را در کنار خود می یافتم. همه مناسک را – گام  به گام – با هم می رفتیم. اما نمی دانم چرا در “سعی” بیشتر بود.”

 سیمین دانشور در مورد لحضات آخر عمر جلال می گوید: “با دیدن اوضاع جلال، برای آوردن دکتر، خانه را ترک کردم و بعد ‌از برگشتن همه چیز تمام شده بود.. تبسمی آرام بر لبش بود آرام و آسوده، انگار از راز همه چیز سر درآورده و با تبسم می‌گوید:” کلاه سر همه تان گذاشتم و رفتم”.

منابع:هنرآنلاین/ برترین ها/ ستاره

دسته‌ها: ادبیات

بازینام

وب سایت بازینام | بازینام مجله فرهنگ ، ادب و هنر |

0 دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

Avatar placeholder

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *